« ناگهان ماسک بر انداخته‌ای یعنی چه؟!وقتی دست سلیمانی قطع شد »

ماجراهای پسر و پدر: سخن مشاهیر:)

ماجراهای پسر و پدر: سخن مشاهیر:)

  یکشنبه 10 فروردین 1399 10:10, توسط طوباي محبت   , 56 کلمات  
موضوعات: بدون موضوع, طنز

یه بار تا ۳ بعد از ظهر خوابیده بودم بابام اومد گفت بلندشو دیگه خرس گنده عصر شد، از جام پاشدم بهش گفتم؛ اگر بی هدف از خواب بیدار شدید بهتر است دوباره بخوابید…” استیو جابز".
با دستاش یقمو گرفت از پنجره اتاقم منو انداخت پایین گفت؛ آدم های بی ارزش را نابود کنید…. “هیتلر.”surprised

منبع: KHANDEPARE


فرم در حال بارگذاری ...

آبان 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    

شكوفه لبخند

مطالب طنز این وبلاگ در صورت تولیدی بودن با امضای طوبی منتشر می‌شود.

جستجو

لبخند به لبهای آنلاین:)

  • آوا
  • نورفشان
  • مدرسه علمیه حضرت زینب کبری ارومیه

اینا خنده‌دار تر بودن؟:)

 
مداحی های محرم